حضور

Presence

حضور

Presence

(تنها دلواپس فرصت های به ناحق گرفته شده از قبل فتنه هاییم و الا: برق با شوقم شراری بیش نیست شعله طفل نیسواری بیش نیست..)

حسین شریعتمداری
اگر جای روحانی بودم که نیستم!


خبرگزاری فارس: اگر جای روحانی بودم که نیستم!

 حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان «اگر جای روحانی بودم که نیستم!» در روزنامه کیهان نوشت:

از حضرت امیر علیه‌السلام است که «اذا ازدحم الجواب، خفی الصواب... در ازدحام و شلوغی جواب‌ها، پاسخ صحیح و شایسته پنهان می‌ماند». یکی از مصادیق این کلام امیر مومنان(ع) را در اظهارنظرهای فراوان و پر سر و صدای چند‌هفته گذشته درباره مستند «من روحانی هستم» می‌توان دید. بعد از انتشار این فیلم مستند، موج بلندی از مخالفت‌ها نسبت به آن شکل گرفته و در فاصله‌ای کوتاه فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور را فرا گرفت. امروز اما، هیجان اولیه -‌چه‌ساختگی و چه واقعی- رو به کاهش نهاده و از سر و صدا افتاده است. بنابراین، وقت آن است که ماجرای یاد شده و جهت‌گیری مستند «من روحانی هستم» در بستری بیرون از شلوغی و شلوغ‌کاری‌های مورد اشاره ارزیابی شود. در این باره اگرچه گفتنی‌های فراوانی هست ولی از آن میان به چند نکته  بسنده می‌شود.

1- نگارنده مستند «من روحانی هستم» را به دقت دیده  و تمامی مستندات به کار گرفته در این فیلم را برای اطمینان از صحت آن ردیابی کرده است و در این ردیابی با هیچ سندی که غیرواقعی باشد روبرو نشده است. این ردیابی به آسانی برای همگان امکان‌پذیر است چرا که اسناد مورد استفاده در ساخت فیلم یاد شده، از نوع اسناد آشکار است و نه اسناد طبقه‌بندی شده و محرمانه که دسترسی به آن برای همه مقدور نباشد. بنابراین در صحت اسنادی که در مستند یاد شده آمده است جای کمترین تردیدی نیست تا آنجا که  مخالفان مستند «من روحانی هستم» نیز به این نکته اذعان دارند و درستی اسنادی را که در مستند آمده است، نفی نمی‌کنند، بلکه می‌گویند، این اسناد به گونه‌ای کنار هم چیده شده که در نهایت، به شخصیت رئیس جمهور محترم آسیب می‌رساند! و چهره‌ای مخدوش از ایشان در ذهن مخاطب می‌نشاند! به این ایراد مخالفان در ادامه همین نوشته خواهیم پرداخت.

2- در سراسر فیلم « من روحانی هستم» و تمامی آنچه به نقل از رئیس جمهور محترم- صوت و تصویر خود ایشان و یا اظهارنظر دیگران درباره وی- آمده است، بدون استثناء از شخصیت اسلامی و انقلابی و سوابق درخشان آقای دکتر روحانی در همراهی و همدلی با نظام جمهوری اسلامی ایران و حضور درخور تقدیر ایشان در برخی از بزنگاه‌ها و روزهای حادثه حکایت می‌کند، کسی که اولین بار از واژه مقدس «امام» برای نامیدن خمینی کبیر(ره) استفاده کرد، در جنگ تحمیلی حضوری پررنگ داشت. در مناظره‌های تلویزیونی علیه لیبرال‌ها، منافقین و سایر جریانات ضد انقلاب به دفاع جانانه از جمهوری اسلامی ایران پرداخت. در فتنه تیرماه سال 78 و در حالی که برخی از مسئولان حاضر به حضور در اجتماع پرشور 23 تیرماه نبودند، به صحنه آمد و علیه فتنه‌گران سخنان پرشوری ایراد کرده و از جمله با تحقیر آنان گفت «اینها پست‌تر از آن هستند که برانداز نامیده شوند» و درباره ضرورت مجازات آنان، اعلام کرد «در کجای دنیا آشوب‌طلبی را تحمل می‌کنند»؟ آن روزها که جریاناتی- مانند برخی از جریانات آلوده این روزها- خواستار حذف «شعار مرگ بر آمریکا» بودند، آقای روحانی در اجتماع پرشور دانشجویان بسیجی به حمایت تمام قد از این شعار برخاست و گفت؛ شعار مرگ بر آمریکا در کشور ما وحدت آفرین شده است و دهها نمونه دیگر از این دست که به نقل از رئیس‌جمهور محترم و با ارائه سند در فیلم «من روحانی هستم» آمده است. و البته در مستند یاد شده به برخی از مواضع ایشان که با جریان فراگیر آن روزها تفاوت‌هایی داشته است نیز اشاره شده که این مواضع به عنوان یکی از سلیقه‌های سیاسی داخل نظام قابل ارزیابی است و طرفداران دیگری هم داشته است.

اکنون باید از مخالفان مستند مورد اشاره پرسید، کدام یک از مواضع آقای روحانی و سوابق ایشان که در فیلم آمده است می‌تواند- به زعم شما- باعث مخدوش شدن شخصیت رئیس‌جمهور محترم باشد؟! به یقین هیچکدام... اگر نمونه‌ای را سراغ دارید، ارائه کنید و درباره فیلم یاد شده به فرافکنی‌های بی‌سرو ته و غیر مستند از نوع «کلیات ابوالبقاء» متوسل نشوید! این گوی و این میدان! همین جا باید به سوال مطرح شده قبلی درباره چینش مستندات در فیلم یاد شده اشاره کنیم و آن، اینکه روند فیلم و چینش مستندات به گونه‌ای است که در نهایت به نتیجه‌ای بیرون از آنچه در فیلم آمده است، نمی‌رسد و این از سلامت تدوین حکایت می‌کند.

این نکته نیز گفتنی است که در بخشی از مستند مزبور، آقای دکتر ظریف در گفت‌وگو با البرادعی، مسائل جناحی داخلی را پیش می‌کشد و برای جلب موافقت ایشان می‌گوید «بسیاری از کاندیداهای ریاست‌جمهوری (ایران) از شکست مذاکرات ما سود می‌برند... آنها آدم‌های پرنفوذی هستند و...» که اینگونه درد‌دل! داخلی با طرف خارجی تأسف‌آور است ولی با خوشبینی می‌توان آن را به حساب ترفندهای دیپلماتیک گذاشت، اگرچه این خوشبینی جای چندانی ندارد.

اگر نگارنده جای آقای روحانی بود - که نیست-  و اگر قصد نامزد شدن در انتخابات را داشت- که ندارد- و چنانچه اهل تعریف و تمجید از خود بود- که به لطف خدا نیست- سی‌دی مستند «من روحانی هستم» را در تیراژ گسترده تکثیر و منتشر و از تهیه‌کنندگان این مستند نیز قدردانی جانانه‌ای می‌کرد!

3- و اما، چرا برخی از مدعیان حمایت از رئیس‌جمهور محترم تا این اندازه از انتشار مستند «من روحانی هستم» به خشم آمده‌اند و آن را در تقابل  با شخصیت آقای روحانی قلمداد می‌کنند؟! و البته در مواردی خود آقای رئیس‌جمهور نیز اعلام مخالفت کرده بودند.

دراین‌باره چند علت قابل طرح است؛

با توجه به تاکید فیلم بر سوابق و مواضع اسلامی و انقلابی آقای روحانی مخالفت اعلام شده ایشان با آن را می‌توان در سه احتمال زیر جستجو کرد.

اول: این که اظهارنظر رئیس‌جمهور محترم در مخالفت با فیلم یاد شده قبل از مشاهده آن و صرفا از روی اعتماد به  ابراز مخالفت برخی از نزدیکان - به شدت غیر قابل اعتماد - خود بوده است!

دوم: شاید جناب روحانی از باب فروتنی و پیروی از آموزه شناخته شده اخلاق‌اسلامی که تعریف از خود را مذموم دانسته است، با فیلمی که سراسر تعریف و تمجید از مواضع اسلامی و انقلابی ایشان است مخالفت ورزیده و به بیان دیگر؛ «شکسته نفسی»! کرده‌اند!

سوم: که انشاءالله چنین نباشد، این که آقای دکتر روحانی خدای نخواسته قصد آن دارند از گذشته انقلابی خود خداحافظی کرده و با چهره دیگری که تصور می‌کنند- تاکید می‌شود که فقط تصور می‌کنند- همخوانی بیشتری با برخی از قدرت‌های غربی دارد! در عرصه حضور پیدا کنند!

شواهد حاکی از آن است که -انشاءالله الرحمن- احتمال اول به واقعیت نزدیکتر باشد.

4- و اما، با توجه به محتوای فیلم «من روحانی هستم» مخالفت بسیاری از اطرافیان رئیس‌جمهور محترم با این فیلم را فقط می‌توان در موارد زیر جستجو کرد.

الف: هویت برخی از این طیف که وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی-اسرائیلی88 از جمله بارزترین مشخصه‌های آن است، کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که آنان از مطرح شدن سوابق اسلامی و انقلابی دکتر روحانی به شدت نگران -بخوانید‌عصبانی- هستند. چرا که سوابق یاد شده با انتظاری که این جماعت در عرصه‌های مختلف و مخصوصا در عرصه فرهنگی و سیاست خارجی از ایشان دارند درتناقض است. آنان در حالی که به اعتراف خود حداکثر فقط 13 درصد آرا - آنهم با تقلب در معرفی هویت خویش- دارا بوده‌اند، اصرار دارند روحانی را نامزد پیروز جبهه مشترک اصلاحات و کارگزاران معرفی کنند و با القای این توهم که روحانی غیر از اصلاحاتچی‌ها و کارگزارانی‌ها پایگاهی ندارد، برخی از خواسته‌های غیراسلامی، غیرانقلابی و ضد ایرانی خود را به ایشان تحمیل کنند. بنابراین طبیعی است که یادآوری سوابق اسلامی و انقلابی روحانی می‌تواند و باید برای آنان و اهداف نامشروعی که دارند یک کابوس تلقی شود.

ب: فتنه‌گران بعد از ناکامی در کودتای رنگی سال 88 و خیانت‌های افشاء‌شده‌ای که نسبت به مردم و نظام اسلامی مرتکب شده بودند، با لطایف‌الحیل و به‌کارگیری ترفندهای مختلف- و البته بهره‌گیری از تسامح و رأفت نظام‌اسلامی- خود را به روحانی تحمیل کرده و براساس شواهد موجود قصد دارند از ایشان به‌عنوان یک «پُل» استفاده کنند. از این روی، ارائه سوابق اسلامی و انقلابی روحانی در مستند «من روحانی هستم» همه ترفندهای آنان را بر باد می‌دهد و آنچه به شدت از آن وحشت دارند، یعنی مرزبندی میان فتنه‌گران و روحانی را پررنگ کرده و در میدان دید افکارعمومی می‌گذارد. وگرنه چرا باید از فیلم مستندی که سوابق انقلابی و اسلامی دکتر روحانی را ارائه می‌کند، تا این اندازه عصبانی باشند؟!

5- مخالفت و عصبانیت جماعت یاد شده از مستند من روحانی هستم که از سوی چند جوان انقلابی و دلسوخته تهیه شده است در حالی است که این روزها جماعت مورد اشاره در روزنامه‌های زنجیره‌ای و رسانه‌های تحت اختیار خود، سخیف‌ترین و شاخدارترین دروغ‌ها را به نظام، اسلام  و انقلاب و مردم مومن و انقلابی این مرز و بوم نسبت می‌دهند، چهره نفرت‌انگیز دشمنان ایران اسلامی را با زبان و قلم آلوده خود بزک می‌کنند، نسخه ذلت در مقابل قدرتهای استکباری می‌پیچند و دهها اقدام پلشت و ضد انسانی را آزادانه! مرتکب می‌شوند. همین جماعت، از پادوهای انگلیس و اسرائیل که در خانه سینما به تهیه فیلم به اصطلاح مستند و جعلی برای بی‌بی‌سی مشغول بودند، تمام قد حمایت کردند و...

6- و بالاخره، این نکته نیز خطاب به رئیس‌جمهور محترم کشورمان گفتنی است که با توجه به سوابق اسلامی و انقلابی ارائه شده حضرتعالی در مستند «من روحانی هستم»، ادامه همراهی شما با جماعتی که نه فقط کمترین ارادتی به جنابعالی ندارند بلکه در پی آنند که از موقعیت و جایگاه جنابعالی به عنوان «پُل»  استفاده کنند، تعجب‌آور است.

حسین شریعتمداری

مجری سیما (برنامه فاخر ثریا): امروز شدیدا دلواپسم و نگران!

محسن مقصودی گفت: در خصوص دلواپسی گروهی از دانشجویان و اساتید دانشگاه در مورد توافقنامه ژنو، عرض می‌کنم که حقیر خیلی دلواپس سرانجام ژنو نیستم، اگر چه بنده هم به دشمن بدبینم.
محسن مقصودی، مجری تلویزیونی برنامه ثریا در خصوص اخبار منتشر شده در خصوص وی در برخی رسانه‌ها، توضیحاتی را برای رسانه‌ها ارسال کرده است که مشروح آن در ادامه می‌آید:
 
خدمت برخی همکاران رسانه‌ای
 
سلام علیکم
 
در خصوص درج خبری با عنوان «مجری تلویزیون هم دلواپس شد» در آن رسانه محترم و انضمام عکس های خبری، در خصوص حضور اینجانب به عنوان مجری برنامه ثریا در همایش دلواپسیم، نکات زیر به استحضار می‌رسد و امید است ابتدا به رسم اخلاق و اصلاح و سپس بنابر قانون در اسرع وقت و در جای مناسب منتشر گردد:
 
1- متاسفانه و یا خوشبختانه، اینجانب در همایش دلواپسان حضور نداشته‌ام و عکس بسیار مستند دوستان از حضور دلواپسانه حقیر، مربوط به شخص دیگری ـ که ظاهرا از همکاران خبرنگار سایر رسانه هاست ـ می باشد. ظاهرا تنظیم کنندگان خبر با دلواپسی و آشفتگیِ خاطرِ زیاد، خبر فوق را تنظیم کرده اند و این گاف رسانه‌ای را بدون هیچ تحقیقی آسمان ریسمان کرده و به سرعت بازنشر هم کرده‌اند که حداقل از سوی برخی خبرگزاری‌ها، این کار غیرحرفه ای و عجولانه بعید بود...
 
  توضیحات مجری سیما در خصوص خبر جنجالی

 
در حالی که با یک جستجوی ساده در عکس های آن همایش می توانستند به عکس های واضح تری از فرد مزبور دست یابند تا اگر شکی دارند بر طرف شود. عکس پیوست (عکسی شفاف از آن خبرنگار) حاصل جستجوی یک دقیقه ای حقیر در اینترنت است.
 
براستی آیا حضور حقیر در جلوی جایگاه همایشی با این همه بازتاب رسانه‌ای، می‌توانست تا به امروز مخفی بماند که پس از سه روز برخی متوهمانه آن را کشف کرده باشند!
 
 توضیحات مجری سیما در خصوص خبر جنجالی
 
 
2- اما در خصوص دلواپسی گروهی از دانشجویان و اساتید دانشگاه در مورد توافقنامه ژنو، عرض می‌کنم که حقیر خیلی دلواپس سرانجام ژنو نیستم، اگر چه بنده هم به دشمن بدبینم اما کل ماجرا را درس و تجربه ای بزرگی برای ملت ایران می‌دانم، تجربه‌ای که به نظرم از کل فناوری هسته‌ای هم برایمان مهم‌تر است. درسی که به نظرم ارزش دارد خون شهریاری‌ها و علیمحمدی‌ها و رضایی‌نژادها و مصطفی‌ها برایش ریخته شود. چرا که این ملت پلمپ‌ها را سرانجام خواهد شکست، مصطفی‌های دیگر سانتریفیوژهای نسل جدیدتر را خواهند ساخت و شهریاری های بعدی صفحات سوخت را بهتر از قبل می سازند اما ملت ایران باید یک بار دیگر بیازماید این صداقت آمریکایی را. باید بیازماید نتیجه خوش بینی و اعتماد سازی برای دشمن را. از آقای ظریف هم ممنونم که بستر این آزمایش را به خوبی خوب فراهم کرده است... بارها برای ایشان در مسیر تحقق آرمان های انقلاب دعا کرده ام.... مسیر آرمان های انقلاب...
 
و البته امروز نتایج آن آزمون بزرگ و ظریف دارد مشخص می شود کم کم برای مردم... و همین برای ما «برد» است و برای دشمن «باختی» بزرگتر از «باخت» هسته‌ای سال های قبلش. هر چند این تجربه بزرگ تکرار تجربه سعدآباد است برای مردم. اما قبلا هم گفته ام آزموده را آزمودن رواست وقتی تاریخ را فراموش می کنند آدم ها، وقتی وارونه می نویسند تاریخ را برایمان رسانه ها... فتح الفتوحی دیگر...
 
3-  گفتم آن روز دلواپس نبودم خیلی، اما امروز شدیدا دلواپسم و نگران! نه برای سرانجام ژنو که برای رسانه‌هایمان. برای رسانه هایتان. رسانه‌های سیاست زده مان. سیاست زده تان... برای آن هایی که همه چیز را از عینک تنگ سیاسی و حزبی می‌بینند. هر کس انتقاد کند متعلق به فلان جناح و طرفدار فلان نامزد است.... این چه رفتار دیکتاتورمأبانه ای است؛ همکاران؟!
 
اگر خوب و حرفه ای بنگرید در آن سوی میدان می بینید که دشمن، چگونه تقسیم کار کرده است و از به ظاهر تندروی کنگره و چماق تحریم‌های جدید و تهدیدات نظامی آن ها در مذاکرات خرج می کند و امتیاز می خواهد. امتیاز می خواهد با چماق میدان گرفتن تندروهایش... حرکت تندروهایش بخشی از تکمیل منافع ملی آمریکاست. اما در این سو چه اصراری هست که منتقدان انقلابی و یا به قول شما تندروها حرف هم نزنند؟ نمی فهمم. باور کنید همین تجمعات و اعتراض ها بهترین حربه است برای امتیاز گرفتن تیم ما در مذاکرات بعدی. برای امتیاز ندادن... کافی است آقای ظریف بگوید ببینید ما تحت فشاریم از داخل، بخش زیادی از مردم اجازه عقب نشینی و یا انعطاف بیشتر نمی دهند... همین! به نظرم خیلی ساده است و البته ظریف!
 
دوستان! به جای این که پس از سه روز از یک همایش دلسوزانه ی دانشجویی، انواع انگ های سیاسی را به شرکت کنندگان بزنید و دور تک تک عکس ها دایره بکشید و این گونه در شناسایی گاف هم بدهید، ای کاش به منافع ملی می اندیشیدید. با هوچی گری رسانه ای می خواهید هزینه حضور دانشجویان و اساتید منتقد در یک همایش دانشجویی را بالا ببرید. حتی برای کسانی که حضور نداشته اند! اگر حق با شماست چرا از بیان نقدی دانشجویی این قدر هراسان شده اید؟! پیشنهاد می کنم، پاسخ همایش اساتید منتقد را با همایش اساتید مدافع ژنو بدهید. من هم قول میدهم به همراه دوست مشابهم(!) هر دو شرکت کنیم! تا همایش شما دو مجری ثریا داشته باشد! پس این همه عصبیت برای چیست؟!
 
لطفا یک بار دیگر به خبرتان و کامنت های منتشره ذیل آن بنگرید، یک خبر دروغ و ده ها کامنت فحاشی ذیل آن به حقیر، برنامه ثریا و سازمان صدا و سیما... برای همایشی که شرکت نداشته ام...
 
همین جا هم ذکر کنم که بنده به خاطر همین سیاست زدگی رسانه هایمان در اکثر جلساتی که هر چند دلم با آنها همراه باشد ولی احتمال می دهم سوء برداشت سیاسی و جناحی بشود، شرکت نمی کنم... و ترجیح می دهم، حرفهایم را در همان ثریا بزنم... اگر سیاست بازان بگذارند البته...
 
4- اما متن خبر شما به جز آن عکس بی مربوط متنی هم داشت که بی ربطتر از عکسش بود. «حضور مجری ثریا که بارها از توافق هسته ای در برنامه انتقاد کرده است در این همایش نشان داد که مخالفان دولت و اعضای پایداری تا چه حد در صدا و سیما نفوذ کرده اند...» همکاران عزیز، آیا هر ایرانی دلبسته به انقلاب و کشور حق انتقاد دارد یا صرفا انتقاد حق کسانی است که یا شناسنامه جناحی ارائه کنند یا شما به طرفه العینی برای ایشان شناسنامه جناحی بسازید؟!
 
اکنون دو سال و سه ماه از شروع ثریا می گذرد و با مروری بر اخبار برنامه می‌توانید ببینید که ثریا در کنار مستندسازی از دستاوردهای علمی، فناوری و اقتصادی کشور در دولت های مختلف، تلخ ترین و تندترین نقدهایش را (البته کاملا کارشناسی و تحلیلی) نثار دولت قبل کرده بود. بسیاری از وزرا و معاونین وزرای دولت فعلی در ماه های پیش از انتخابات با حضور در ثریا به عملکرد دولت قبل تاخته اند. مستندهای انتقادی ثریا از نساجی مازندران تا وابستگی صنعت نفت و صنعت مخابرات تا انتقاد از پروژه خط اتیلن غرب پتروشیمی، وابستگی در محصولات استراتژیک کشاورزی و انتقاد از مافیای واردات تجهیزات پزشکی و نقد نظام ناعادلانه سلامت و ده ها برنامه دیگر نمونه ای از مشی مستقل ثریا در خصوص بررسی عملکرد دولت هاست. تا آنجایی که برخی وزارتخانه ها در دولت قبل علیه ثریا بیانیه هم منتشر کرده اند که در فضای مجازی موجود است.
 
با این همه گمان می کردیم شعارهای نقدپذیری در دولت جدید فضا را بهتر خواهد کرد که اکنون اعتراف می کنم گمان اشتباهی داشتیم... برخی حامیان رسانه ای دولت ظاهرا خواهان خفقان رسانه ای هستند. ظاهرا دیگر برای برخی رسانه ها «دانستن، حق مردم نیست»
 
امیدوارم رییس جمهور محترم این فضای صُلب را بشکنند...
 
محسن مقصودی، مجری برنامه ثریا
منبع: مشرق نیوز

یک سوال از وزیر ارشاد: چطور درباره مستندی که هنوز ندیده اید موضع‌گیری کردید؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آنچه از مرور واکنش شخصیت های دولتی و به خصوص شخص اول فرهنگ مملکت یعنی وزیر ارشاد در ماجرای مستند «من روحانی هستم» آشکار می شود یک بلاتکلیفی تمام عیار را عیان می کند. گروه فرهنگی مشرق - آنچه از مرور واکنش شخصیتهای دولتی و به خصوص شخص اول فرهنگ مملکت یعنی وزیر ارشاد در ماجرای مستند «من روحانی هستم» آشکار می شود یک بلاتکلیفی تمام عیار را عیان می کند. این بلاتکلیفی هم از چند منظر مختلف روی می دهد. منظر اول زمانی است که وزیر ارشاد نمی تواند جوابی مستدل را به تناقض واکنشهایش پیرامون این مستند و تاکید رییس جمهور به آزادی بیان بگوید.
 
بلاتکلیفی اول-واقعه نگاری را تخریب قلمداد می کنند
وقتی علی جنتی در برابر این سوال قرار می گیرد که برخورد با مستند «من روحانی هستم» را چگونه با تاکیدی که رییس جمهور بر آزادی بیان داشته اند جمع می کنید می گوید:« ما اشاره کردیم که کسی نمی تواند مانع نقد و انتشار آن در جامعه شود در همین نمایشگاه کتاب آثار زیادی هم از سوی کسانی که موافق دولت هستند و هم از جانب کسانی که منتقد و حتی مخالف دولت هستند، عرضه شده است و من هم به دوستان و همکارانم توصیه کردم که مانع عرضه این  کتاب ها نشوند، اما نکته مهمی که وجود دارد این است که برخی در پوشش نقد، به اتهامات ناروا، تخریب و توهین می پردازند که این به هیچ وجه قابل قبول نیست.»
چطور درباره مستندی که هنوز ندیده اید موضع‌گیری کردید؟
 
کسی نیست به جناب جنتی بگوید اتفاقا آنچه شما را رنجیده خاطر کرده است نه تخریب و نه حتی نقد که یک مرور ساده است بر مقاطع مختلف زندگی شخصیتی که حالا رییس جمهور ما شده است. تخریب زمانی صورت می گیرد که شما بخواهی فعلی انجام نشده را به یک شخصیت حقیقی یا حقوقی مرتبط کنی اما وقتی بنایتان صرفا مرور وقایع پیرامون یک چهره است کارتان واقعه نگاری نام می گیرد و البته در مورد فعلی از نوع مستندش. پس برادر عزیز چرا از این واقعه نگاری این قدر عصبی شده ای؟! یعنی شمایی که می گویی با نقد هم موافقی و حتی مخالفان تان می توانند شما را نقد کنند تاب تحمل ساخت یک مستند واقعه نگارانه را هم نداری؟!
 
بلاتکلیفی دوم-ندیده، قضاوت می کنند
منظر دوم بلاتکلیفی زمانی است که وزیر ارشاد از یک طرف می گوید که چنین مستندی را ندیده و از آن سو سعی در نفی آن می کند!
جنتی ابتدا در توصیفی از این مستند چنین می گوید:«این افراد آمده اند این توهین ها را در قالب سی دی مطرح کرده اند و در مجامع عمومی در حجم انبوهی انتشار داده اند، آن هم در مورد چهره برجسته ای مانند دکتر روحانی که سابقه خدمات ایشان به انقلاب اسلامی از سال 1340 بر همگان بارز است که در صحنه‌های مختلف دفاع مقدس نقش بسیار موثری داشتند طبیعتا دستگاه قضایی باید در این خصوص پاسخگو باشد.» اما بلافاصله در پاسخ به این پرسش که آیا خود شما این مستند را دیده‌اید گفت: «من آن را شخصا ندیده‌ام اما مطالبی درباره‌اش خوانده‌ام.»
چطور درباره مستندی که هنوز ندیده اید موضع‌گیری کردید؟

آخر چطور می شود وزیر ارشاد مملکت بدون دیدن یک مستند و صرفا با شنیدن درباره آن به موضع گیری پیرامون آن بپردازد؟ یعنی در دستگاه عریض و طویل ارشاد حداقل دو مشاور وجود ندارند که شده به هنگام صرف صبحانه یا عصرانه(!) شرایط تماشای این مستند را برای وزیر فراهم کنند. اگر با وزیر مخابرات روبرو بودیم که از ندیدن این مستند حرف می زند ایرادی نداشت همان طور که وزیر نفت هم می تواند از محتویات چنین مستندی بی اطلاع باشد اما از وزیر ارشاد که سیاستگذاری در حیطه کاری اش از طریق مشاهده چنین آثاری تعریف می شود حداقل انتظار این است که چنین مستندی را دیده باشد! اما ایشان در یک بلاتکلیفی آشکار از ندیدن مستند حرف می زنند و در کنارش این را می گویند که هدف از ساخت این مستند، تخریب است! آخر برادر عزیز! چطور جرأت می کنی درباره مستندی که ندیده ای و فقط مطالبی درباره اش خوانده ای به صراحت موضع گیری کنی؟! آیا این یک روال در دستگاه شماست که تصمیم گیری پیرامون آثار فرهنگی از طریق مطالعه مطالبی که پیرامون آثار نوشته شده صورت می گیرد؟
 
بلاتکلیفی سوم- شاهد مثال می آورند و سپس شاهد را شهید می کنند
منظر سوم بلاتکلیفی مربوط می شود به زمانی که وزیر ارشاد خود از گفته های رییس جمهور شاهد مثال می آورد و خود خلاف این گفته ها موضع می گیرد. جنتی در پاسخ به این سوال که آقای روحانی در واگذاری ممیزی به مردم تاکید داشته و این برخلاف رویه ای است که در برابر «من روحانی هستم» در پیش گرفته شده می گوید: «آقای روحانی چنین چیزی نگفته اند؛ ایشان گفتند وجدان عمومی بهترین قاضی و داور در خصوص این مساله است که کدام کتاب بیشتر مورد استفاده قرار بگیرد و کدام کتاب در کنج عزلت بماند.»
چطور درباره مستندی که هنوز ندیده اید موضع‌گیری کردید؟

جناب علی جنتی! آیا آنچه شما به عنوان وجدان عمومی در ذهن داری با آنچه از این اصطلاح متداول است تفاوت دارد؟ اینکه وجدان عمومی بهترین قاضی است یعنی چه؟ مگر جز این است که مخاطبان باید این فضا را داشته باشند که شخصا به تماشای آثار نشسته و شخصا در این باره موضع گیری کنند؟ مگر نه اینکه باید فضا را برای ارائه آثار مختلف و سپس انعکاس نظرات مختلف درباره این آثار فراهم کرد؟  
این شخص رییس جمهور بود که در افتتاحیه نمایشگاه کتاب امسال اعلام کرد که عرصه فرهنگ نیازی به گشت ارشاد ندارد و دولت در پی سانسور دولتی نبوده و نقد را متعلق به همه گروه‌ها می‌داند چراکه به اعتقاد ایشان امروز شرایطی به وجود آمده است که همه به‌راحتی بتوانند حرف بزنند و نقد کنند زیرا نقد حق مردم است!

 جالب اینجاست که این سخنان درست روز بعد از بیان شدن توسط رییس جمهور به تیتر یک تمامی رسانه های همسو با دولت تبدیل شدند پس چطور است که وزیر ارشاد سعی در قلب سخنان رییس جمهور و ارائه تعریفی دیگر از آن دارند؟ آیا این معنایی جز بلاتکلیفی فرهنگی دولت دارد؟   
 
ریشه بلاتکلیفی اینجاست
صدالبته که این بلاتکلیفی به همین ماجرا محدود نمی شود و اگر موضع گیری های مقامات فرهنگی دولت یازدهم از همان روزهای آغازین شروع به کار و بعدتر در ماجراهایی مانند «سگهای زرد»، تعطیلی جشنواره «افق نو»، برگزاری کنسرت مختلط بانوان در قزوین و ماجراهای اختتامیه جشنواره فیلم فجر موبه مو رصد شود این بلاتکلیفی را بیش از پیش آشکار می کند. ریشه این بلاتکلیفی کجاست؟ در آنجا که اولا وزارت ارشاد فعلی سیاستگذاری تعریف شده واحدی در قبال اتفاقات فرهنگی ندارد و ثانیا آدمهایی که رده های بالایی این نهاد را به خود اختصاص داده اند-البته به جز یکی دو نفر- تاریخ مصرف گذشته اند و می خواهند با متد دو دهه قبل در دهه نود هم مدیریت کنند!